چرا: برای اینکه بتوانیم در مقابل ویروس، مقاومتر باشیم، باید وضعیت جسمیمان را تغییر بدهیم.
ویژگیهای جسم ایدهآل و تغییر یافته: ورزیدهتر، قویتر، …
چطور: با تغییر سبک زندگی و رژیم غذایی، ورزش کردن و …
از لحاظ ذهنی و یا سایر موارد چطور؟ نمیدانم. شما ببینید که چه شرایطی دارید و آیا لازم است که تغییری رخ دهد؟
و بعد از موارد درونی:
بشر، موجودی است اجتماعی!
این اجتماعی بودن شامل ارتباطات ما با افراد خانواده، دوستان و اجتماع میشود.
آیا ارتباطات ما خوب است؟ آیا دیگران از مصاحبت با ما لذت میبرند؟ آیا آنها دوست دارند رابطهشان را با ما حفظ کنند؟ آیا ما دیگران را دوست داریم؟ آنها هم ما را دوست دارند؟
آیا نیاز است که چیزی تغییر کند؟
برای این تغییر، چه چیزهایی باید یاد بگیرم؟
و بشر، برای حفظ بقاء و تامین نیازهای اولیهاش باید تلاش کند.
ما که نمیخواهیم یک آدم بیمصرف باشیم! پس باید به فکر کسبوکار و پول درآوردن هم باشیم!
پس بیایید روشهای کسب درآمدمان را بررسی کنیم:
ما از چه راههایی پول در میآوریم؟ آیا به اندازه کافی پول در میآید؟
آیا راضی هستیم از شرایط؟ اگر نه، چه مشکلی هست؟ چه چیزی مانع درآمد بیشتر ما است؟ چه چیزهایی را باید تغییر دهیم؟
آیا باید روش کسب درآمدمان را کلاً عوض کنیم و یا باید بخشی از روشها را اصلاح کنیم؟
چه چیزهایی نیاز دارم برای این تغییر؟ چه چیزهایی را بلد نیستم؟
چه کسانی میتوانند برای عوض کردن شرایط کمک کنند؟
خلاصۀ روش تغییر:
۱ – اگر از چیزی راضی نیستیم و میخواهیم آن را تغییر دهیم، اول باید ببینیم دقیقاً چه موضوعی نیاز به تغییر دارد؟
خودمان؟ ارتباطاتمان؟ شرایط کاری؟ و …
۲ – برای درک بهتر مشکل، باید نمایی از دنیای بدون مشکل، ایدهآل و تغییر یافته را برای خودمان تصور کنیم. آن شرایط دوستداشتنی برای من، چه شکلی خواهد بود؟
۳ – در مرحله بعد، باید کمی عمیقتر به بخش مشکلدار نگاه کنیم و با سوالاتی مثل «چهچیزی، چرا، چطور، چهکسی، کجا، چهزمانی» لیستی از موارد نیازمند تغییر را شناسایی کنیم.
۴ – حالا که شرایط موجود و ایدهآل را شناسایی کردهایم، باید بررسی کنیم که برای اعمال تغییرات، به چه منابع، امکانات و اطلاعاتی نیاز داریم؟ مثلاً به حمایت خانواده، به همت خودم، به اطلاعات یک مشاور، به همراهی یک دوست، به آموزش روش انجام یک کار مشخص و ….
۵ – قدم بعدی، برنامهریزی است. کدام منبع را چطور، کجا، چه زمانی، توسط چه کسی، فراهم خواهم کرد؟
۶ – باید برنامهای که ریختهایم را اجرایی کنیم.
روزهایی که اوضاع، خیلی سخت میشود، آن وقتهایی که دلمان میخواهد با یکی درد و دل کنیم و از زمین و زمان گلایه داریم، آن زمانی که شاید به این سوال فکر کنیم که چگونه در شرایط سخت زنده بمانیم ، معمولاً از طرف مقابلمان میشنویم که «غصه نخور؛ سخت نگیر؛ درست میشه و … »
ولی واقعاً قرار است چیزی درست شود؟
عزیزی که از دست رفته، بر میگردد؟ کسبوکاری که ورشکسته شده، بازهم رونق میگیرد؟ دلی که شکسته، خوب میشود؟ سرمایهای که نابود شده، جایگزین میشود؟
نمیدانید از کجا بروید و حتی شک دارید که آفتاب فردا را خواهید دید یا نه؟
چگونه در شرایط سخت زنده بمانیم ؟
حالا اگر نوری از دوردست ببینید، چه میشود؟
خستگی رنگ میبازد، تشنگی فراموش میشود و احتمالاً چشمهایتان بهتر میبینند. پاهایتان با توانی دوباره، به سمت نور حرکت میکنند و در همان حال، تصویر یک پناهگاه با غذایی گرم را هم در ذهنتان تصور خواهید کرد.
هیچ چیز در آن برهوت عوض نشده؛ فقط امید به شما برگشته.
امید، معجزه میکند. امید، میتواند معجزه این روزهای ما باشد.
با امید، میتوانیم از این گذرگاه تاریک عبور کنیم و به فرداهایی روشنتر برسیم.
کلیپ کوتاه زیر در مورد فردی است که با وجود مشکلاتی که داشته، توانسته امیدش را حفظ کند و به مسیرش ادامه دهد:
اگر فیلم برای شما نشان داده نشد، میتوانید در سایت تد ببینید.
تاب آوری موشهای امیدوار
اجازه بدهید داستانی تکراری ولی فوقالعاده ارزشمند را برایتان بگویم.
دانشمندان، تعدادی موش را در استخر آبی انداختند تا میزان استقامت آنها را قبل از غرقشدن اندازهگیری کنند. مشاهده شد که حدوداً ۱۵ تا ۲۰ دقیقه طول میکشد که موشها دست از تقلا بردارند و غرق شوند.
در آزمایش دوم، تعدادی موش دیگر را در آب ریختند؛ اما کمی قبل از تمامشدن مقاومتشان (۱۵ دقیقه) آنها را از آب نجات دادند.
و در آزمایش سوم، بازهم همان موشهای نجاتیافته را در آب انداختند و در کمال تعجب دیدند که این بار موشها حدوداً ۱۷ ساعت دوام آوردند!
موشها امیدوار بودند به آمدن دستی نجاتبخش و این امید، توان آنها را برای ادامهدادن، به شدت افزایش داد.
چگونه در شرایط سخت زنده بمانیم ؟
ما موش نیستیم! ولی میتوانیم امیدوار باشیم!
حتی اگر دستی نیاید که ما را نجات دهد، بازهم فرصت بیشتری خواهیم داشت برای پیدا کردن راهحل. و شاید در همین مدتی که ما دوام آوردهایم، شرایط تغییر کرد و بهتر شد.
امیدواری، اول قدم برای تابآوری است.
و بعد از آن، باید به فکر راهکار بود.
چگونه در شرایط سخت زنده بمانیم ؟
بعد از امید
جمله کلیشهای این روزها این است که همه چیز عوض شده. پس شما هم باید عوض شوید.
گفتنش ساده است ولی راستش اجرا کردن این دستور ساده و تغییر، کار هر کسی نیست.
پس بیایید در مورد این صبت کنیم که چطور میتوان تغییر کرد و اصلاً چه چیزهایی را باید عوض کرد؟ چه چیزهایی؟
همیشه به ما میگویند باید تغییر کنیم ولی نمیگویند چه چیزهایی باید تغییر کند. شاید حلقه مفقوده ماجرا در همین «چه چیزهایی» باشد!
راستش را بخواهید، در بیشتر مواقع، چیزی درست نمیشود!
ولی خب، چه انتظاری باید از طرف مقابل داشت؟ بگوید تازه کجایش را دیدهای؟ این اول بدبختیهایت است!؟
میخواهم از کالای کمیاب این روزها صحبت کنم: از امید.
و اینکه آیا امید، اصلاً کاری هم برایمان میکند؟
دو نظر متفاوت در شرایط سخت:
وقتی در شرایط سختی گرفتار میشویم، معمولاً افراد دو نظر متفاوت در مورد امید دارند:
دستهای میگویند بیهوده امید دادن، کار را بهتر نمیکند که هیچ، باعث میشود فرد، به چیزی که وجود ندارد امید واهی ببندد و آن واکنش سریع و نجاتبخشی که باید داشته باشد را هم، دیگر بروز ندهد.
دسته دیگری میگویند اگر امید نباشد، انگیزهای برای بلندشدن و ادامهدادن نیست. پس بگذار امیدوار کنیم؛ حتی به چیزی که نیست.
آیا دسته سومی هم هست؟
من اما میخواهم از دسته سوم بگویم.
به نظر من، هر دو گروه، تا حدی درست میگویند. امید واهی، بیفایده است؛ اما بدون امید هم نمیتوان برخاست و ادامه داد.
به اعتقاد من ِ دسته سومی، باید امیدوار بود. اما نه به درست شدن رویایی و بیدردسر همه چیز. مانند فیلمهای تلویزیون که در سکانس آخر، همه با هم خوب میشوند و حتی اوضاع از روز اول هم بهتر میشود!
باید امیدوار بود؛ اما به همت و تلاشِ سازندۀ خودمان.
باید امیدوار بود؛ به اینکه اگر من ادامه دهم، احتمالاً کمک هم از راه میرسد؛ ولی برای کسی که توقف کرده، خبری از کمک نیست.
گمشده در بیابان
تصور کنید که در بیایانی تاریک و سرد، بدون وسایل مورد نیاز، تنها ماندهاید و راه را هم بلد نیستید. خسته، تشنه و گرسنه. چشمهایتان به سختی جایی را میبینند و پاهایتان به سختی قدم برمیدارند. ابرها جلوی نور ستارهها را گرفتهاند و صدای زوزه گرگها از دور دست به گوش میرسد.
قدم اول تغییر
برای اینکه تغییر کنیم، اول باید ببینیم چه چیزی هستیم؛ چه چیزهایی داریم و چه مواردی باید تغییر کنند. در واقع باید آگاهی خوبی نسبت به شرایط فعلی داشته باشیم.
بهعنوان بشر، ما ترکیبی هستیم از جسم، ذهن، روح، نگرش، باورها، اطلاعات و …
حالا بهتر میتوانیم به خودمان نگاه کنیم. نه؟
و حالا برای تغییر دادن خودمان، میتوانیم خیلی ریزتر و اجراییتر، هر بار فقط به یکی از این عوامل توجه کنیم، بهعنوان مثال:
آیا لازم است که جسممان را تغییر دهیم؟ اگر بله، چرا؟ جسم جدیدمان چه ویژگیهایی باید داشته باشد و چطور میتوانیم به آن وضعیت جسمی برسیم؟
اگر بخواهیم این مورد را با شرایط کرونا بسنجیم، شاید پاسخ برای بعضی از ما، بله باشد.